English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (6329 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U ارابه فرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
front landing gear U ترمزجلوییفرود
main landing gear U ترمزاصلیفرود
nose landing gear U ترمزفروددماغه
Other Matches
landing U پاگرد
landing U فرود ژیمناست به زمین
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
landing U اسکله
landing U نشستن هواپیما
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing U فرود
landing U ورود بخشکی
landing U فرودگاه هواپیما
landing U بزمین نشستن هواپیما
landing U پاگردان
landing U ورود به خشکی
landing net U تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing order U دستورتخلیه بار
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
landing order U اجازه تخلیه بار
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
landing party U گروه اب خاکی
landing mat U باندفرود تعجیلی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
landing weight U وزن فرود
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing place U فرودگاه اسکله
landing spot U نقطه فرود
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
landing slab U تاوه پاگرد
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing vehicle U خود روشنی دار اب خاکی
landing site U پایگاه فرود
landing site U محل فرود
landing ship U ناو نیرو پیاده کن
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing mat U باند فرود اضطراری
landing light U چراغ فرود
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing area U منطقه فرود
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing approach U مسیر تقرب
landing angle U زاویه فرود
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing beach U ساحل پیاده شدن
landing beam U نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing hill U تپه فرود
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing forces U نیروهای پیاده شونده
landing forces U قوای اب خاکی
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
forced landing U فرود اجباری هواپیما
forced landing U فرود اجباری
instrument landing U فرود کور
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing strip U باند فرود
air landing U فرود از راه هوا
soft landing U فرود نرم
air landing U فرودهوایی
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
administrative landing U پیاده شدن اداری
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing deck U غرشهفرود
landing window U پنجرهفرود
landing stage U حملباقایق
landing craft U کرجی ساحلی
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
landing strips U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips U باند فرود
night landing U پیاده شدن درساحل در شب
landing field U فرودگاه
landing zone U منطقه فرود
landing zone U نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
night landing U فرود شبانه
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing zone U منطقه نشست هوایی
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
deck landing aid U کمکهای فرود
landing craft raiding U قایق هجومی
landing craft assault U قایق نیرو پیاده کن
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
landing, storage, delivery U تخلیه
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
landing, storage, delivery U نگهداری
landing, storage, delivery U تحویل
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
air landing facility U تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
design landing weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
brigade landing team U تیم پیاده شونده تیپی
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
gear in U درگیری دو چرخ دنده
in gear U اماده
in gear U دایر
in gear U اماده حرکت
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
out of gear U خراب
out of gear U ازهم سواشده
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
to go out of gear U خراب شدن
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
gear in U درگیر شدن
gear U انتقال دادن
gear U جعبه دنده
gear U ادوات
gear چرخ دنده
gear دنده
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear U کردن اماده کارکردن
gear U پوشانیدن
gear U افزار
gear U الات جامه
gear U پوشش دنده دار
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U اسباب لوازم
rocker gear U تنظیم جاروبک
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
spur gear U چرخ دندانه دار
spur gear U دنده ملخی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear U دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U جعبه فرمان
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
low gear U دنده کندکن
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess gear U وسایل غذاخوری
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
beaching gear U سرسره قایق
arrester gear U سیم نگهدارنده
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
planetary gear U دنده خورشیدی
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
step up gear U چرخ دنده افزاینده
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
high gear <idiom> U آخر سرعت
gear box U جعبه دنده گیرباکس
reverse gear U دنده معکوس
gear shift U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
gear stick U دسته دنده اتومبیل
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
bathing gear U لباس شنا [حمام]
gear wheels U چرخ دنده ها
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
training gear U گردونه در سمت
gear housing U پوششچرخدنده
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
switch gear U وسیله اتصال
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
transmission gear U چرخ دنده انتقال
tumble gear U چرخ واسطه
tumble gear U چرخ دنده واسطه
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
worm gear U دنده مارپیچی
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear U چرخ دنده حلزونی
gear cable U کابلچرخدنده
gear wheels U چرخ های دندانه دار
external gear U تاج دندانه خارجی
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear case U پوسته جعبه دنده
gear cutter U فرز
gear cutter U دنده تراش
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
pull gear U چرخ دنده بالابر
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
gear box U گیربکس
gear box U جعبه دنده
fishing gear U اسباب ماهیگیری
flight gear U لباس پرواز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
foxer gear U وسیله تولید صدا
fuse gear U متعلقات فیوز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com